باز اومدم ....

سلام به روی ماه عشقم....دو سه روزی نبودم...دیروز امتحان داشتم پری روزم داشتم خسته شده بودم اعصابم داغون بود خواستم بیام بنویسم نت قطع بود با بچها رفتیم بیرون بدتر شدم جاهایی که با هم رفته بودیم و دیدم و داغ دلم تازه شد عزیزم دلم خیلی برات تنگه خیلللللی....امیدوارم زودتر بیای پیشم...ماه رمضون داره میاااد....از این نظر خوشحالم کاش سعادت روزه گرفتن نصیبم بشه میدونم اگه بودی هی میگفتی نگیر ضعیف میشی و....دل منی

یه هفته دیگه میرم خونه.... اونجا نت ندارماونوقت چجوری بیام به وبمون سر بزنم....

عمر من خیلی دوستت دارم........ 

              

فقط برای فروردین ماهی خودم....

یک روز فیزیکی

عشقم امروزم بدون توام.از صب کله سحر پاشدم درس خوندم تا الان.همش فیزیک فیزیک فیزیک مخم هنگیده.دلکم امیدوارم سلامت باشی شاد باشی نفسم.داداش هم امروز حسابی بهش خوش گذشته با مامان و بابا و عمو ج و بابابزرگ رفتن گل کوشکک خخخخ خوشبحالش کاش من و تو هم بودیم پیششون    زندگیم دلم برات تنگ شده

 

 

 

سرباز

داشتم درس میخوندم...بعدش رسیدم به مبحث لوله ها بعد یدفعه رسیدم به لوله یه سر باز ........بعدش یاد سربازم افتادم....... اشکم در اومد

یادم آمد روز دیرین گردش یک روز شیرین....

عشقم داشتم درس میخوندم بعد یدفعه یاد روزی افتادم که واسه اولین بار رفتیم گردش چقدرخوب بود خخخخخ یادش بخیر چقدر راه رفتیم تا کجاها رفتیم چقدر حرف زدیم برات یادگاری نوشتم و...اینم از درس خوندن ما همه چی بود جز درس تازشم باید غذا درست کنم خسته شدم اووووف تو زندگیمون که من بدبخت میشم همش غذا درست کن ظرف بشور کار بکن گنااااه داااالم ولی یه راه دیگه هم هست با هم همکاری کنیم موافق نیستی؟؟؟؟؟

عزیزدلم شوخی کردم خودم واست خانومی می کنم دلم تو فقط امیدم باش ....هوامو داشته باش ....هر قولی رو که بهم دادی عملی کن بقیش با من....نمیخوام لیلی و مجنون باشیم... نمیخوام شیرین و فرهاد باشیم ...میخوام که مریم و محمدرضا باشیم از صفر شروع کنیم به بی نهایت برسیم تو این راه باید به هم کمک کنیم دست همو بگیریم و با همه پستی و بلندی های راه به اوج برسیم ......من که از این حرفا بلد نبودم خودت بهم یاد دادی عشق من....امروزم از اون روزایی که دلم حسابی برات تنگ شده تازه هنوز یه ماه گذشته اااااه.........دوهفته دیگه میرم خونه و شروع کار و حرف و حدیث و بازم اون فک وفامیل لعنتی........آدمو پشیمون میکنن از زندگی....

فقط به عشق تو و قولایی که ازم گرفتی تحمل می کنم.....

                                  

محمدرضام که نباشه....

محمدرضام که نباشه با هیشکی خوب نیستم

     محمدرضام که نباشه اعصااااب نداااارم

               محمدرضام که نباشه تمرکز ندارم

                 محمدرضام که نباشه همش ناراحتتتم...

یک استکان چایی با طعم عشق...

سلام عشقم سلام رویای شب و روزم بازم یه غروب بدون تو...

الان چایی درست کردم...رفتم تو حیاط تنهایی نشستم و به خاطراتمون فکر می کردم....کاش پیشم بودی تا برات یه استکان چایی دبش میریختم...هی روزگار...

دیگه اعصاب ندارم استرس امتحانا از یه طرف فکر وخیال تو و اینکه چیکار میکنی و.... یه طرف دیگه...

کاش روزا زودتر بگذره دیگه خسته شدم دوست ندارم برم خونمون...

زندگی منی میدونم الان تو هم حالت مث خودمه...دل به دل راه داره...

بهترینم برات آرزوی سعادتمندی و عاقبت به خیری دارم برای دوتامون...

                                                          

به انتظار یار

روزها و ثانیه ها در گذرند... و من تنها جامانده ام بی تو...
منتظر روزی هستم تا در کنارت دوباره به آرامش برسم...
تو همان عشق بودی...این را از رفتنت فهمیدم...
کاش رفتنت اختیاری بود...اما به اجبار است و هر دو غمگینیم از برای این فاصله ها...
عشق من...دوستت دارم....

فقط خدا و خودمو خودت

زندگیم عشقم بازم یه روز بی تو داره تموم میشه کااااااش زودتر بگذره همه ی این روزا دیگه حوصله ندااااااااااااارم این روزا درگیر درس هامم داداش هم حسابی هوامو داره میخوام براش زن بگیرم خخخخخ   

عمرم یاد روزایی که پیشم بودی هستم دلم خواست کاش زود بیای پیشم

بی تو تحمل این جا براااام سخته سخت میفهمی؟؟؟؟؟؟

ببخشید ی لحظه کنترل احساساتمو از دست دادم

 

        سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض 

                                                         به هوای سر کوی تو برفت از یادم

M^2=L

عشقم فدای چشات بشم امروز نتونستم برات خوب بنویسم امتحان دارم فردا خیلی هم سخته به عشق تو فقط تحمل میکنم این همه سختی رو..
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم بنده ی عشقم و از هردو جهان آزادم