بعد از کلی وقت دوباره اومدم بنویسم اینجا...چرا اینهمه مدت اینجا نیومدم خودمم خبر ندارم...خداروشکر بعد اون همه مشکل نامزد کردیم و ...اما امروز بعد از این همه حس خوب و بالا پایین زندگی نمیدونم که چی شد یهو به فکر اینجا افتادم...اومدم مطالب قدیمی رو خوندم و واقعا خیلی جالب بودن بعلاوه اینکه چقد خندیدم به طرز نوشتن و...
خیلی دلم گرفته...نمیدونم بخاطر چی..میدونم البته همش بخاطر ترس از آینده و اینکه باید چیکار کنیم و...خدا خودش کمک کنه ...