سلام به روی ماهت عشقم...خیلی دلم برات تنگ شده...دیروز که زنگ زدی خیلی آروم شدم...اما بعدشم حسابی گریه کردم دل تنگیم که برطرف نشد هیچ ، تازه بدتر هم شدم...روزا داره بدون تو میگذره...همش درگیر درسامم...منم که از اول ترم تاآخرش همش امتحان دارم...دلم میخواد این روزا هرچی زودتر بگذره ...بگذره که زودتر بهم برسیم...بگذره که ببینم خوشبختیمونو....عزیز دلم خیلی برات دعا میکنم...دوستت دارم عشقم...
امروز داشتم به خونمون فکر میکردم...خونه ای که مردش تو هستی
...خونه ای که تک تک وسایلش نشون از عشقه
...خونه ای که جز محبت و خوشی و خنده چیزی توش نیست
...خونه ای که هر روز با آقاییم توش نماز بخونیم
...خونه ای که من کدبانوش باشم
...خونه ای که بشه کانون گرم خانوادهامون....خونه ای که سرشار از زندگیه.... چه خونه ای بشه این خونه.....بی صبرانه منتظر روزی ام که دستمو بگیری و باهم بریم خونمون....راحت بشیم از این تنهایی لعنتی....بریم ی زندگی توپ و هیجانی بسازیم...همونجور که تو میخوای همونجور که من میخوام....جوری که حسرت بخوریم واسه روزایی که بی هم بودیم،واسه روزایی که دیر همدیگرو پیدا کردیم....بریم کلبه ی عاشقانمونو بسازیم...
به امید اون روز.......
اولا سلام...دوما خیییییییییییییلی خوشحالم که الان بهم زنگ زدی ... و از همه مهم تر سوما وبلاگو پیدا کردی و همه مطالبو خوندی و سورپرایز منو از بین بردی و به رو خودتم نمیاری...عجبا...مگه اینکه دستم بهت نرسه زندگیم... یه عذرخواهی بهت بدهکارم الان که زنگ زدی خواب بودم نتونستم برم بیرون تو سوییت بودم و بازم نتونستم خوب باهات حرف بزنم....فداسرت انشالله دفعه بعد جبران میکنم... راستی یادم رفت بهت بگم امروز روزه گرفته بودم میخواستم این لحظه آخری خواستم بهت بگم ترسیدم دعوام کنی...عشقم خیلی دوستت دارم...دلم برات تنگه....بازم میام برات مینویسم...
سلاااااااام به عشق خودم...آقا محمدرضای گل...من موندم باداشتن آدرس وبلاگم چجوری هنوز پیداش نکردی...خیلی وقت بود نیومده بودم وبلاگمون...میدونی که دوران امتحانات و خانومتم شاگرد اوله...نخبه ام مثلا...
داداش دیروز میگه محمد هی لافتو میزنه..خخخخ....عاشقتم الانم خیلی نمیتونم بنویسم یعنی حالشو ندارم دیشب کلی بیدار بودم صبحم زود پاشدم خلاصه جونم برات بگه ی امتحان بیشتر ندارم اونم پنج شنبه است وبعدشم راهی مشهد میشیم...میرم پیش امام رضام ازش میخوام که ما رو بهم برسونه .....کلی برا همه داداشا وآجی هاهم دعا میکنم.........
کاش زودتر روزا بگذره تا برسیم بهم...
دیگه طاقتشو ندارم.......
تو را بی بهانه دوست دارم....
از این امتحانای لعنتی خسته شدم.......از دوری تو....از دوری خانواده...از دوری همه...خیلی این روزا واسم سخته...به عشق تو این روزا رو میگذرونم....شب قبل امتحان که بهم پیام دادی کلی خوشحال شدم... سرجلسه امتحان هم که بودم بهم زنگ زده بودی...حیف شد نتونستم بردارم...ولی نمی تونستم به این وضع ادامه بدم...با دوستان گرامی رفتیم بیرون ی گشتی تو شهر زدیم یه حال و هوایی عوض کردیم شبم رفتم اتاق دوستام که بهم زنگ زدی و صداتو شنیدم کلی خوشحال شدم ....نمیدونی که چقد ذوق کردم بعدشم که عکساتو برام داداشی فرستاد قربونت برم ....دلم برات بسیاااااااااااااار تنگ شده امیدارم زودتر بیای پیشم بدون هیچ بهونه ای....روزا بدون تو داره میگذره به سختی عقربه ساعتو فقط باید هلش بدی لامصب...مگه جلو میره....حالا کافیه تو پیشم باشی.....هووووف......مث رعد وبرق زمان میگذره ....اینم از بخت ماست دیگه .......دلم میخواد برم مشهد...کاش بشه با هم بریم یبار....کلی حرف نگفته دارم .....امروز از اون روزاست که بودنت اجباریه واسه من....حیف که نیستی پیشم و باید مث قبل حرفامو تو خودم خفه کنم.....ای خدددددددا شکرت......
اینم یه شعر به افتخارت عشقم....دوستت دارم زندگیم....به امید دیدارت عمرم........
دل من عاشق زارست،کمی راه بیا.نفس ات بوی بهارست،کمی راه بیا
زندگی بی تو برایم غم دل خوردن و بس.سر من بی تو به دارست،کمی راه بیا
چه جهانی،چه زمانی،همه اش دلهره است.خنده ات عشق و قرارست،کمی راه بیا
تو عزیزی،توطبیبی،تو سراسر عشقی.قلب من بی تو دچار است،کمی راه بیا
همه عمرم شده پاسوزدوچشمت گل من.نازکردن به چه کارست؟کمی راه بیا
شده زندان همه ی دار و ندارم بی تو.دلم من فکر فرار است،کمی راه بیا
چه کنم از غم تو راهی میخانه شدم.تو گلی،قهر تو خار است،کمی راه بیا
خوش بحالش که ندید است نگاهت هرگز.برق چشمان تو نار است،کمی راه بیا
دگرم نیست دلی تا که به دریا بزنم.زدنش بی تو قمار است،کمی راه بیا
سلام به روی ماهت زندگیم.....قربونت برم دیگه مث قبلنا نمیتونم تند تند بیام برات بنویسم زندگیم سرم حسابی شلوغه ....این دو روز که اومدی پیشم کلی بهم خوش گذشت...کلی باهم این ور و اون ور رفتیم بازار هارو گشتیم سینما و....چقد تجربه خوبی بود خیلی بهتر از دفعه های قبل بود ...تو خیابون باهم موز خوردیم کلی دیونه بازی در اوردیم برام آلبالو خریددددیی واااااااااااای هنوزم فک میکنم که خواب دیدم ای دو روز رو....وای که چقد خوبه با تو زندگی کردن...حرفات بهم آرامش میده...بهم انگیزه میده امروزم دلم برات تنگ شده بود کلی اشک ریختم....جمعه باز میری سربازی.....کاش تموم بشه ای خدمت لعنتی.....دفترچه نقاشی هاتم بهم دادی هنوز توش چیزی نکشیدم ولی دارم برااااااااااش ..........راه رفتن کنار تو بهم انگیزه میده چقد از در و دیوار این شهر باتو خاطره دارم هر گوشه ایش ی خاطره با محمدرضام...کلی تصمیم خوب خوب گرفتیم واسه ایندمون امیدوارم همشونو انجام بدیم.....انشالله....برات خوشبختی اونم فقط با خودم رو آرزو میکنم....محمدرضای منی....خیلی دوستت دارم....
وای باورم نمیشه فقط ی هفته مونده تا بیای پیشم.........خیلی حس خوبیه ....فداتبشم قربونت بشم خیلی ذوق دارم برا اومدنت امیدوارم زودتر ببینمت...
اگر دری میان ما بود می کوفتم در هم می کوفتم.
اگر میان مادیواری بود بالا می رفتم پایین می آمدم فرو می ریختم.
اگر کوه بود دریابود پا می گذاشتم بر نقشه ی جهان و نقشه ای دیگرمی کشیدم.
اما میان ما هیچ نیست وتنها با هیچ هیچ کاری نمی شود کرد....
سلام به روی ماهت عشقم.....امروز کلی باهات حرف زدم...دیروز هم همینطور.....خیلی ناراحتم که داریم پاسوز ابی میشیم با این کاراش.....قربون غیرتت برم ماهی بخدا....ابی با اینکه اینهمه تو دوسش داری و تو این شرایط بهش زنگ میزنی جلو زنش مسخره حرفای تورو درمیوردن و میخندیدن خیلی ناراحت شدم اینو هنوز بهت نگفتم اما موقعی که اومدی حتما بهت میگم ...باز با این شرایط من باید تاوان بدم بخاطر دختربازیاش....اعصابم خورد بود پریشب ....اما دیشب که زنگ زدی اروم شدم امروزم خوب بود عاااالی....خیلی دوستت دارم محمدرضام
سلام .......سلام به روی ماهت.....فقط 22روز مونده تا ببینمت.....در پوست خودم نمیگنجم عشقم.......منتظرم تا دستاتو بگیرم.....تا بغلت کنم و آرامش بگیرم از وجودت....خیلی خوشحالم ..کاش روزا زودتر بگذره
هیچی سخت تر از دوری از تو نیس...دیروز که زنگ زدی بهم خیلی خوشحال شدم...صدات آب سردی بود رو آتیش دلم...همه زندگیم سی روز دیگه پیش خودمی ان شاء ا.... حس خوبیه وقتی کنار توام...حس خوبیه وقتی که شونه به شونه ات کل خیابونای شهرو قدم میزنم..حس خوبیه که برات میخندم...حس خوبیه که با اینهمه دوری هرلحظه تورو کنار خودم حس میکنم...حس خوبیه که همه میدونن من مال توام...حس خوبیه برات کوکو میپزمحس خوبیه توت فرنگی نشسته میخوری....حس خوبیه به امید تو اونقد درس بخونم تا شاگرد اول رشتمون بشم...حس خوبیه با تو بودن....به امید تو بودن......
محمدرضام خیلی دلتنگتم.....
